نیم متر نخ !
بنام خالق تمام زیبایی های علم
به دانش بود نیک فرجام تو به مینو دهد چرخ آرام تو
اللهمّ صلی علی محمّد و آل محمّد
یوم الله 22 بهمن مبارک باد
نیم متر نخ
اوایل بهمن ماه بود که گل پسرمان آقا احسان از مدرسه که به خانه رسید ، و بعد از کارهای شخصی روز مرّه اش سر سفره نشستیم و در حال خوردن نهار بودیم که گفت : مامان یادت باشد که فردا باید مبلغ ....تومان پول و نیم متر نخ که خانم معلّم خواسته به مدرسه ببرم .
همه خندیدیم جیزی نمانده بود که بابای خفه شود . گفتم پسرم چقدر نخ می خواهی ببری به مدرسه ؟ دوباره گفت : نیم متر
باز هم خندیدیم آقا احسان پرسید برای چه شما اینقدر می خندید ؟
گفتم پسر خوبم شما گفتید که نیم متر ما هم به آن خندیدیم . مگر با نیم متر نخ می خواهید چه کار کنید ؟ بلافاصله گفت که می خواهیم کلاسمان را تزئین کنیم بمناسبت دهه ی فجر .خلاصه ما که ندانستیم خانم معلّم گفته بود که نیم متر نخ یا آقا احسان ما اینطور شنیده بود در هر صورت مقداری هم نخ دادیم تا ببرد .
در ایام الله مبارک دهه ی فجر هم در مدرسه جشن گرفته بودند که چند تا عکس هم گرفته بودند که در زیر ملاحظه می فرمائید . راستی نیم متر نخ یادتان نرود .
آقا احسان و علی آقا